ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

سینماى سفارشى,خوب یا بد؟!

يكشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ
نگاهی به فیلمسازی در آمریکا و ایران؛
سینمای سفارشی؛ خوب یا بد؟

// این روز ها که بحث سفارشی سازی دیگر از مد افتاده است بهتر است نگاهی به دو سبک سفارش و سفارشی سازی در دو سویه ی جهان سینما بیاندازیم البته بصورت تجربی و از آنچه در طول تاریخ کوتاهی از سینما به دستمان رسیده …

ابتدا کمی دست و پا بسته راجع به صنعت بزرگ و شماره یک آمریکا بعنوان غرب سینما : صنعت سینما در آمریکا وابسته به کمپانی های بزرگ فیلمسازی این کشور می باشد که حال به دست چه کسانی اداره می شود و این افراد از چه قومیت ها و چه عقیده و مذهبی هستند مباحثی جدا دارند اما مسئله اصلی این است سینما بطور مستقل اداره می شود و هر کمپانی سینمای خاص خود را دارد ، کمپانی های بزرگ فیلم سازی چون پارامونت آدولف زوکر ، یونیورسال کال لیملی ، متروگلدوین میر لوئیس بی . میر و همین طور کمپانی برادران وارنر و … چون فاکس و کلمبیا و قرن بیست و یک

این سینما ها همه ساله با سینما گران خود اعم از کارگردان ، بازیگر و عوامل فنی چون سینماتوگراف ، آهنگساز ، ادیتور و … قرار داد می بندند و برای مدتی آنها را در اختیار دارند ، از سویی دیگر بانکی از انواع فیلمنامه های متفاوت در ژانرهای گوناگون در دسترس هر کمپانی می باشد و همینطور هر فیلمنامه نویس و کارگردان تحت پوشش و قرار داد کمپانی موظف به نوشتن فیلمنامه و به نوعی انجام کار در گروی قراردادش برای آن کمپانی است ، پس هیچگاه از نظر فیلمنامه هیچ کمپانی کاسه گدایی به دست نخواهد گرفت

حال در سیستم مرکزی و اصلی کمپانی تعدادی از فیلمنامه ها بنا بر اقتضای زمانه ، محتوای فیلمنامه و … پذیرفته و راهی پیش تولید و ساخت می شوند ، این مرحله از تولید فیلم اگر فیلمنامه اش ازآن کارگردانی مطرح باشد و یا اینکه مدیران کمپانی صلاحیت نویسنده را برای ساخت فیلمی که خود وی –نویسنده فیلمنامه – نیز داوطلب ساخت – همان فیلمنامه – باشد ، را نیز تایید کنند کارگردان اثر نیز انتخاب می شود و ادامه مراحل با همان هایی طی می شود که کمپانی با آنها قرار داشته است و حالا می ماند حضور و یا عدم حضور آنها – بازیگران و عوامل – در این اثر که آیا بپذیرند کار با فرد مورد نظر کمپانی را بعنوان کارگردان یا خیر و یا اینکه مشغول فعالیت در اثری دیگر در اثار کمپانی باشند ، یا نباشند

پس بدین ترتیب اگر سفارشی باشد بطور مستقیم بگونه ای اجباری – البته نه به معنای زور بلکه به معنای کار کاملا سفارشی – از طریق مدیران کمپانی صادر می شود ، یعنی اگر قرار باشد داستان ۳۰۰ را بسازند مدیران کمپانی وارنر بر اساس تحقیقات خویش زک اسنایدر را انتخاب می کنند و پس از عقد قرارداد به او سفارش این را می دهند که این را با چنین آب و تاب و التهابی بسازد و یا اینکه فردی چون جرج کلونی را برای چنین اثاری پرورش می دهند تا او را به نوعی یک سفارشی ساز محصولات مورد نظر خویش کنند تا او آرگو را بیافریند و … و کارگردانان دیگر نیز راه خود را ادامه می دهند البته سیاست دیگری نیز در هالیوود مرسوم است که به نوعی خاموش است اما به شدت واقعی و مورد اعتراف بزرگانی چون ارنوفسکی و ریدلی اسکات است

هالیوود برای اینکه کارگردانان خود را از هر نظر تامین کند و آنان را در عرصه نگاه دارد و به نوعی وابستگی بیافریند نگاهی به سن و سال و مطرح بودن ایشان از لحاظ سبک و ژانر سینما نمی کند و گاه آنان را وادار به ساخت برخی آثار می کند یا به نوعی دیگر همان سفارش خودمان را بگونه ای اجباری به کسانی می دهد که کارشان را بلد هستند اما قصد حضور در این عرصه را ندارند ، اما چون اکنون ادامه کارشان در گرو تائید مدیران است ناچار سفارش مدیران کمپانی را می پذیرند و دست به ساخت آثاری می زنند که سال ها بعد زبان به اعتراف می گشایند و فیلم را یک اجبار سیاسی و .. می نامند ، از جمله کارگردانان نامی هالیوود که در این فضا قرار گرفتند می توان به دارن آرنوفسکی برای ساخت کشتی گیر و ریدلی اسکات برای ساخت پرومتئوس اشاره کرد

حال کمی نزدیکتر شویم به شرق سینما یعنی ایران خودمان البته نه به سبک مقایسه چون داشته های اقتصادی و سینمایی ما با سینمای آمریکا به هیچ وجه قابل مقایسه نیستند ولی به ناچار کمی باید مقایسه ای نوشت که ما کمپانی فیلمسازی نداریم ، آینده شغلی برای سینماگرانمان تضمین شده نیست یعنی همان نبود کمپانی و عدم قرار داد یک سینما گر با یک کمپانی ، در ایران اغلب کارگردان مستقل عمل می کند و خود نیز تهیه کنندگی اثر خود را نیز به عهده می گیرد و چیزی بنام سینمای مستقل واژه ای است در ژانر کمدی و اینکه همه چیز در جیب های بی دریغ و بی انتهای دولت خلاصه می شود و سفارش یعنی دولت یعنی سیاست و یعنی سیاسی بازی و سانسور

اکنون که استقلال معنا ندارد و کمپانی وجود خارجی ندارد، فیلمسازی ناگهان با یک جرقه و ایده از حمام یا اتاق خواب خویش بیرون می زند و به فریاد که یافتم یافتم … با چند صفحه فیلمنامه بدنبال مشتری می گردد که اثرش را مستقل همانگونه که خود می پندارد بسازد اما به هرجا که می رود دست رد به سینه او می زنند پس دست آخر و خانه آخر به دولت و معاونت سینمایی و دوستان فارابی مراجعه می کند و پس از مطالعه فیلمنامه اش اثر وی را می پذیرند به شرط اینکه نارنجی پوش شود.

و گاهی هم سفارش هایی عجیب و غریب و اجباری به فیلمنامه او می بندند که اگر این چنین نکند نمی شود ، پس کارگردان درمانده بی پول فیلمنامه سفارش شده دولتی ها را با اندک چاشنی فیلمنامه خود می سازد و رویای خویش را سر می بردو در تلفیق یک حس ناخوشایند و بی علاقگی از ساخت یک فیلم بی ربط به خودش به نوعی یک سفارشی مزخرف می سازد و اندکی بعد با هجمه ای سنگین از منتقد مواجه می شود ، در حقیقت فیلمساز، فیلم – به معنی تفکر ، نگاه و اجبار – دولتی ها را می سازد به امید اینکه اندکی از فیلمنامه  خویش – به معنی علاقه ، هنر و ذوق و سینمای خویش - را در آن بگنجاند این یعنی سفارشی در سینمای ایران

اینچنین می شود که سفارشی های آمریکایی ها آرگو و ۳۰۰ و … می شود با کارگردانانی که برای این کار و برای این فکر و باور فقط و فقط پرورش یافته اند و سفارشی های ما می شود اثاری که شرط ساخت و تائید فیلمنامه مثلا معرفی خدمات فلان ارگان دولتی است آن هم در ژانر های بی ربط که منجر به خود سوزی و فیلم سوزی و فکرسوزی می شود …


خبرنامه دانشجویان ایران: حسن قنبری

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۵
محمدحسین آشنا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی