ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

خالق قهرمان های بی مصرف

شنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۳۷ ب.ظ

یادداشتی درباره بنت میلر


بنت میلر، کارگردان 48 ساله آمریکایی است که بیشتر به خاطر نوع اقتباسش از داستان های واقعی و منطق فیلمسازی نه چندان همخوان با جریان اصلی شناخته می شود. او در سال 2005 با ساخت فیلم Capote توانست برای خود نامی دست و پا کند. پس از آن با فیلم Money Ball در سال 2011 و Fox catcher   در سال 2014 خود را به عنوان یک کارگردان چیره دست در ساخت فیلم هایی بر اساس واقعیت و البته طرز نگاه خاص خود، معرفی کرد.



هر سه اثر یاد شده از میلر، از جنبه های متفاوتی قابل تدقیق و تحلیل هستند. اگر بخواهیم به تشابهات اصلی این سه فیلم پرداخته و بر این اساس کلیتی از نگاه و طرز فکر کارگردان به دست آوریم، باید بگوییم که هر سه فیلم، نگاهی هستند به دقیق ترین جزئیات زندگی یک فرد، واکاوی گذشته او، روابط تاثیرگذار برای او در مسیر زندگیش و تصمیماتی که اکنون، این کاراکتر بر پایه شخصیت و طرز فکر قالبی برساخته شده اش می گیرد. در فیلم های میلر، مخاطب باهوش و صبور به شدت به  کاراکتر قهرمان نزدیک می شود، با او ارتباط برقرار می کند، ویژگی های او را در خود و اطرافیانش باز یافته و به تاثیر آن بر نگاهش نسبت به خود و نگاه دیگران نسبت به او پی می برد. از انتخاب ویژگی "صبور" برای مخاطب، بر می آید که فیلم های میلر، همه پسند نیستند. در عین حال نمی توان گفت فیلم، از عامه پسند بودن دور شده و بیشتر مورد علاقه قشر به اصطلاح روشنفکر و تحصیل کرده جامعه است. این مسئله را در تجربیاتی که در توصیه هایم به افرادی از قشرهای گوناگون و دریافت بازخورد نظرات آنان دریافته ام، کسب کرده ام. ریتم نسبتا کند فیلم که البته از دیدگاه من کاملا قابل توجیه و اتفاقا لازمه جذابیت سینمای میلر است، به مذاق هر کسی خوش نمی آید.




 

 سر و کار میلر در فیلم هایش در وهله اول با جلوه های رفتاری انسان ها در عمیق ترین لایه های آن و در وهله دوم با علل نهانی پیدایش و بروز آن ها در آدمی است. نماهای طولانی لانگ شات از فضاهای غالبا سرد اطراف و از سکوت مداوم شخصیت ها در تنهایی برای نشان دادن رنج و تقلا های درونی، در کنار موسیقی آرام اما تاثیرگذار، دو بخش مهم از ترفند های کارگردان است برای احساس حضور مخاطب در کنار کاراکترها یا حتی به جای آن ها. خاصیت ریتم نسبتا پایین این است که مخاطب را دعوت به تامل و تدقیق در باب شخصیت ها می کند؛ و قطعا چنین مفاهیم عمیقی در فیلم برای فهمیده شدن نیاز به ریتمی این چنینی دارند. هر چند که نباید از تلاش میلر برای القای نگاهی نو به مفاهیمی چون هیجان و تعلیق در فیلم غافل شد. او در Capote به مسئله جنایت می پردازد. مفهومی که به خودی خود پر از القائات هیجانی و هولناک است. واکاوی علل قتل عام یک خانواده بهانه ای می شود تا وجوهات درونی دو انسان به ظاهر  متفاوت- ترومن کاپوتی و پری اسمیت- در معرض نگاه و شاید قضاوت مخاطب قرار گیرند. در Money Ball، میلر داستان فیلم را در بستر ورزش بیس بال معرفی می کند. ورزش نیز که در ذات خود پر از هیجان و شور است زمینه ای است برای نزدیک شدن به شخصیت یک مربی و دستیار اقتصاددانش؛ Fox catcher نیز که تلفیقی از تم فیلم های قبلی بنت میلر است، در بستر ورزش پر هیجان و پر برخورد کشتی روایت شده و در نهایت به یک جنایت شدیدا غافلگیر کننده و تنفر برانگیز ختم می شود که مخاطب را در لحظات پایانی با اتفاقی ناگهانی در سر جای خود میخکوب می کند.





شخصیت های اصلی فیلم های میلر را نمی توان طبق تعاریف هالیوودی، قهرمان نامید. ترومن کاپوتی، شخصیتی جاه طلب است که برای پیشبرد مقاصدش ابایی از آسیب رساندن به دیگران ندارد. بیلی بین در Money ball کاراکتری فوق العاده پیچیده است. تلاش بی نظیر او و پا فشاری اش بر آن چه نسبت به آن اعتقاد پیدا کرده، علی رغم شکست های متوالی، و نهایتا موفقیت او و دستیارش در رساندن تیم از قعر جدول به صدر، از بیلی موقتا یک قهرمان کلیشه ای و عامه پسند هالیوودی می سازد که تاریخ انقضایش برای مخاطب، پس از دیدن یک فیلم این چنینیِ دیگر به پایان می رسد. اما اوج کار بنت میلر در چند سکانس پایانی فیلمش نمود پیدا می کند. آن جا که او علی رغم وجود همه امکانات برای کسب موفقیت با یک تیم دیگر، در تیم ارزان قیمت سابقش باقی مانده و سال های پیاپی، تا فینال بالا می آید و آن جا مغلوب حریفان ثروتمندش می شود. در این شرایط، مخاطب که  با چیزی ورای انتظاراتش مواجه شده، در چگونگی قضاوت کاراکتر بیلی، دچار سردرگمی عجیبی می شود. در آخرین فیلم میلر-Fox catcher- نیز اساسا داستان بر محور یک ضد قهرمان بنا می شود و مخاطب در یک تجربه جدید با چنین شخصیتی روابطی صرفا بر اساس تنفر و ترحم برقرار می کند و اصولا خبری از همذات پنداری در فیلم نیست. تکیه ی میلر بر داستان های واقعی و استناد او به تاریخ، خصوصا در پرده اول هر سه فیلمش، دست او را برای تخطی از قواعد مرسوم هالیوودی در پرداخت شخصیت ها و موقعیت ها باز می گذارد؛ چون او در این شرایط می تواند به بهانه رعایت عینیت و صداقت در تعریف آنچه اتفاق افتاده است، روایت مورد نظر را همانگونه که خودش دیده است تعریف کند.



میلر در یک کلام، خالق قهرمان های نامتعارفی است که از دل واقعیات پنهان برآمده اند. قهرمانانی که هیچ سنخیتی با سوپرمن های هالیوودی نداشته و برای مخاطبی که به چنین الگوهای کلیشه ای دل بسته، در نگاه اول غریب به نظر می رسند. اما هنر بنت میلر به عنوان کارگردان دقیقا در همین بازنمایی او از شخصیت انسان هایی نمود می یابد که در منطق هالیوود "بی مصرف" تعریف می شوند؛ چون همه فاکتور های لازم را برای همذات پنداری از جانب مخاطب و تاثیر پذیری او ندارند.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۱۴
محمدحسین آشنا

بنت میلر

نظرات  (۲)

خیلی خوب بود حسین جان
۲۵ مهر ۹۴ ، ۱۹:۳۲ فاطمه جلالی
مُفید بود :)

موفّق باشید . . .
پاسخ:
متشکرم، همچنین شما

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی