ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

جذابیت در سینمای دینی: ممکن یا محال؟

شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ق.ظ

" جذابیت در سینمای دینی "

محمدحسین آشنا

 

جاذبه از ارکان اصلی یک فیلم موفق است. شکی نیست فیلمی که می خواهد نظر عامه را جلب کند و در گیشه حرفی برای گفتن داشته باشد، باید مخاطب را مجذوب خویش کند.

 در چند سال اخیر در سینمای ایران آنقدر تعداد فیلم هایی که بتوانند مخاطب را 2 ساعت روی صندلی بنشانند و حواس او را کاملا متوجه و درگیر قضایای فیلم بکنند کم بوده است که باعث افت محسوس تعداد مخاطبین از یک سو و پایین آمدن توقعات از سینمای ایران از سوی دیگر شده است.

شاید اگر تا یکی دو سال پیش از نویسنده، تهیه کننده یا کارگردان  علت عقب ماندگی سینمای ایران را جویا می شدیم، توجیه دم دستیشان این بود که " با این بودجه کم که کاری نمی شود کرد." یا اینکه       " اداره ارشاد مجوز ساخت کارهای خوب را نمی دهد." اما اکنون دیگر مخاطب عام هم این توجیهات را نمی پذیرد، زیرا او "هیس" را دیده است. فیلمی که "از خط‌قرمزی عبور کرد که خط‌قرمز نبود، قرارداد نانوشته‌ای بود که از زمانی خیلی دور به قدمت تاریخ و فرهنگ ما وجود داشت و کسی جرات بازگو کردنش را نداشت."[1] فیلمی که- هر چند به سختی- از فیلتر ارشاد عبور کرد و به شدت مورد تحسین قرار گرفت. مخاطب، "خط ویژه"ای را دیده است که توانست با کمترین هزینه رضایت حداکثری مخاطب را جلب کند. "سینمای ایران به فیلم هایی از جنس خط ویژه سخت نیازمند است: فیلم هایی که همزمان با جذب مخاطب و سرگرم کردن او و کمک به اقتصاد سینما، با زبانی انتقادی و غیرشعاری تصویری از برخی کاستی های جامعه ارائه می دهند و علامت سوالی را که در ذهن بسیاری از مردم شکل گرفته، روی پرده سینما منعکس می کنند."[2] اکنون مخاطب آگاه می داند که سوژه های جذاب و جدید کم نیستند. کم کاری از جایی دیگر است...

                                                                                                                                                  

                             

                             

اما بحث اصلی این نوشته چیز دیگری است. سخن این است: " آیا می توان جذابیت را به خدمت سینمای ارزشی درآورد؟ سعی بر این نیست که بگوییم "هیس" و "خط ویژه" و امثالهم ارزشی نبوده اند. برعکس ، پرداختن به موضوغاتی چون آبرو، ازدواج، عزت نفس و ... بسیار خوب هستند. در واقع این گونه سینما، سینمایی است که "دین، آن را تایید می کند."[3]

 اما منظور نگارنده از فیلم ارزشی، آن فیلمی است "دین را تایید می کند"[4]. فیلمی که وارد مفاهیم عمیق دینی شده و در یک کلام تم اصلی آن دین باشد. فیلمی که دغدغه ی اصلی اش دین باشد. مثال بارز و البته ناموفق چنین فیلم نامه ای ،" سربه مهر" حمید نعمت الله است. فیلمی که می توان در وصف آن در یک جمله گفت: "تلاشی نافرجام برای القای یک فریضه ی دینی".  فیلمنامه ای که "اشکالات متعددی دارد و بر خلاف آن چه هادی مقدم دوست(کارگردان فیلم) می گوید اصلا موقعیت درآن نیست، شخصیت اول فیلم هر کاری را انجام می دهد، می نویسد و آن را به صورت نریشن برای ما بازگو می کند. تا دقیقه سی و و چهل فیلم هیچ خبری از خدا و نماز نیست اما یکدفعه پای خدا وسط می آید و همه چیز به او مرتبط می شود. او یک جای درست و حسابی برای خواندن نماز پیدا نمی کند دفعه اول برای نماز خواندن به فرودگاه می رود و دفعه دوم در برج میلاد نماز می خواند. مساله نماز، مساله فیلمنامه نویسان این فیلم  نبوده است. اگر هم مساله یکی از آنها بوده مساله دیگری نبوده و از دو موضع به مساله نگاه شده واین کار موضوع را به طور کامل خنثی کرده است. احتمالا یکی از نویسندگان نگاه روانشناسانه ودیگری نگاه دینی داشته که حاصل آن فیلمی خنثی و بی هویت است. نماز، مساله این شخصیت نیست و درفیلم به زور به او تحمیل شده است. "[5]

 اما در پاسخ به سوال طرح شده در مورد امکان یا عدم امکان ساخت فیلم جذاب دینی- فیلمی که دست آویزش برای جذب کردن مخاطب قوای حیوانی انسان نباشد و بالعکس، فطرت پاک او را تحت تاثیر قرار دهد-  باید گفت این کار البته و صد البته شدنی است. به این دلایل:

1) جذابیت دینی در ادبیات غنی پارسی:

هنر پارسی از قدیم الایام هنری والا و قابل احترام بوده و هست. از نقاشی و خطاطی گرفته تا داستان و شعر. بیان سخنان ارزشمند دینی در قالب شعر و به تبع آن جذب حداکثری مخاطب در طول سالیان دراز گواه این است که ادبیات شیرین فارسی ظرفیت بسیار زیادی در طرح مسائل دینی دارد.

هنر سینما نیز از این قائده مستثنی نیست. هنرمند ایرانی می تواند با استفاده از این ادبیات غنی، مسائل دینی را به زیبایی به مخاطب خویش عرضه کند.

2) وجود موضوعات متنوع دینی که هنوز از بسیاری از آنها سخن به میان نیامده است. به تصویر کشیدن زندگی انسان های بزرگ و الگوسازی از طریق آنها یک مثال مهم است. هالیوود برای رسیدن به چنین هدفی دست به ساختن الگوهای خیالی می زند، در حالی که ما از این گنجینه ارزشمند خود غافلیم.

" عرصه دیگر فیلمهایی‏ست که اختصاص به تصویر جامعه دینی، زندگی و تأثیر دین در جامعه دارد. حضور این عامل در بخشهای مختلف زندگی‏ست. در خانواده، مدرسه، جنگ و جهاد، حتی در مظاهر فرهنگی و تمدنی از قبیل معماری، لباس، حجاب و امثال آن برای بیان اینکه یک جامعه دینی چه نوع جامعه‏ای است، باید فیلم بسازیم. مثلاً در مسأله حجاب اگر معتقدیم که رعایت حجاب چه نوع زندگی ایجاب می‏کند و عدم رعایت آن به کجا می‏انجامد... می‏توانیم یک فیلم داستانی در این باب بسازیم و بالاخره یک عرصه دیگر فیلم‏هایی است در نقد جامعه غیردینی و نشان دادن اینکه وقتی در جامعه‏ای دین نباشد. در فقدان دین چه خلأها و سرگشتگی‏ها، سرگردانی‏ها و دشواریها در عالم درون و برون یک جامعه غیر دینی ایجاد می‏شود؟"[6]

3) قدرت بالای نویسندگان و کارگردانان متعهد در ساختن چنین فیلم هایی با وجود امکانات حداقلی. مثال های بالا و بسیاری نمونه های دیگر گواه این قضیه هستند که هنرمندان ما می توانند با حداقل بودجه، فیلمی حتی به اصطلاح آپارتمانی اما عمیق و تاثیرگذار بسازند.

 کافی است آنان با رسالت بزرگ خود در اجتماع به عنوان یک مبلغ دینی نوین آشنا شده و با کمک گرفتن از نخبگان دینی قدم در این راه بگذارند...



[1] هما گویا: مد و مه

[2] ونداد الوندی پور: سلام سینما

[3] حداد عادل: هنر دینی

[4] همان

[5] مسعود فراستی: نشست نقد و بررسی سربه مهر- خبرگزاری دفاع مقدس

[6] دکتر حداد عادل: هنر دینی- haddadadel.ir

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی