ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

توصیفی خلاق از فیلم "گاو"

دوشنبه, ۵ آبان ۱۳۹۳، ۰۷:۳۵ ب.ظ

سکوت،تصویر،حرکت

 

تحلیل بخش هایی از فیلم گاو

ساخته داریوش مهرجویی

من نقد نمی دانم اما...(4)

محمدحسین آشنا

 

1-تیتراژ

تصویر زمینه، صدای فلوت و فونت اسامی-شبیه دست خط یک کم سواد- به ما می گوید با فیلمی مواجه هستیم که مکان آن یک روستا است و شخصیت های اصلی که با آن ها سروکار داریم یک گاو وصاحب او هستند.


نکته دیگر تصویر سفید و پرنور شخصیت ها درون یک پس زمینه سیاه و تاریک و مبهم است.ابهامی در مورد سرنوشت گاو و صاحبش که در داستان باید به آن پاسخ داده شود.

2 رابطه عاشقانه

 داستان با نشان دادن رابطه پدر و فرزندی مش حسن و گاو آغاز می شود.موسیقی عاشقانه به همراه بوسیدن و بغل کردن و محبت به گاو نشان دهنده همه چیز است. ترکیب صدا و تصویر در این صحنه، مخاطب را از شنیدن هرگونه دیالوگی بی نیاز می کند. این طور که پیداست میزان علاقه مش حسن به گاو، اگر بیشتر از علاقه اش به فرزندان واقعی اش نباشد، کمتر هم نیست!

3- گره افکنی: چگونگی گفتن خبر مرگ گاو به مش حسن

نکته جالب در تحلیل شخصیت ها این است که کدخدای روستا همیشه هیچ کاره است و در تمام مشکلات بعد از خدا به مش اسلام که شخصیت با سواد و روشنفکر روستا است، پناه می برد.حضور این دو نیرو در مقابل هم و ضعف سوادی شخصیت حاکم در مقابل فردی از طبقه عوام  می تواند به نوعی نشان دهنده وضعیت سیاسی آن زمان باشد. القصه، در این مورد خاص هم کسی جز مش اسلام توانایی گفتن خبر مرگ فرزند به پدر را ندارد.

از زمان ورود مش حسن به روستا تا رسیدن به حوض اصلی و سپس رفتن به سراغ طویله و خروج از آن، تقریبا سکوتی مطلق حکمفرماست.سکوتی که توام با زوزه باد و تصویر پنهان شدن مردم از دید مش حسن، برانگیزاننده شک و تردید در ذهن مخاطب و شخصیت اصلی داستان است.

این خاموشی و سکوت نهایتا با شروع دویدن مش حسن و مردم پشت سر او، و تغییر تن موسیقی جای خود را به ترس و تردیدی کشنده می دهد. ورود مش حسن به تاریکی طویله و خروج از آن، و سپس دیالوگ " گاو من که فرار نمی کنه" در واقع شروع گره اصلی داستان است. مش حسن که اصلا در مخیله اش هم نمی گنجید روزی جگرگوشه اش را از دست خواهد داد، دست به انکار واقعیت می زند.

 

 

4- فرار از واقعیت

مش حسن که اصلا نمی خواهد با واقعیت مواجه شود، به جنون متوسل شده و نقش گاوش را بازی می کند. ترس اهالی روستا از مش حسن بیشتر می شود.

نکته ای که در این سکانس هم تکرار می شود، نشان دادن نقش کلیدی مش اسلام در گره افکنی فیلم است.او که همیشه یک قدم از کدخدا جلوتر است به هردری می زند تا مش حسن را با واقعیت مواجه کند. او تنها امید مخاطب برای نجات مش حسن و پایانی خوش برای فیلم است.

5- تلاش برای گره گشایی

مش حسن که نمی خواهد از زندان واقعیتی که برای خودش ساخته فرار کند، هنگام رسیدن به در طویله و دیدن اندکی نور که می تواند نماد حقیقت باشد، پا پس می کشد و دست به پرخاش می زند.بزرگان روستا هم با دیدن ممانعت مش حسن از همراهی آنان به زور متوسل می شوند.

صحنه بعد با هجوم صدای وحشتناک رعد و برق و تصویری از یک چاله که می تواند نماد مصائب در راه باشد، آغاز می شود. اتفاق مهم دیگر، ناامیدی مخاطب از حل گره داستان با دیدن خشم مش اسلام-تنها امید حل مشکل- است. او که باران شدید و ممانعت های مش حسن را برنمی تابد، شروع می کند به شلاق زدن و "گاو" خطاب کردن مش حسن زبان بسته. شلاق خوردن همان و رم کردن مش حسن همان...!

سکانس پایانی هم نهایتا به سکوت ختم می شود. استفاده حداقلی کارگردان از دیالوگ در فیلم، باعث تبدیل عنصر سکوت به اصلی ترین نقش در داستان شده  که بار حمل کوهی از معانی را به دوش می کشد. کارگردان به خوبی تشخیص داده که نباید با دیالوگهای اضافی مزاحم ذهن مخاطبش شود،بلکه بهتر است او را به مشارکت فعال تر در ساخت معنا وادار کند و به این وسیله لذت حاصل از این سکوت مرگبار را به او بچشاند.

 

تمام

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۸/۰۵
محمدحسین آشنا

تصویر

حرکت

سکوت

فیلم گاو

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی