ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

محکوم به عدالت

دوشنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ


(تحلیل فیلم شمال از شمال غربی)

من نقد نمی دانم اما...(10)
محمدحسین آشنا

مقدمه

آلفرد هیچکاک را طرفداران و منتقدانش با یک سری عناصر مشترک در اکثر فیلمهایش می شناسند. در واقع هیچکاک با پرداختن به یک سری مفاهیم مشترک در اکثر فیلم های به یاد ماندنی اش، تصویری خاص و منحصر به فرد از خود بر جای می گذارد و به کاراکتر خود به عنوان یک کارگردان هالیوودی اینگونه شخصیت می بخشد. عناصری مانند تعلیق، کشش، تعقیب و گریز، و مفاهیمی چون گناه، عشق، اشتباه گرفته شدن، تقاص و... در واقع به سان قطعات جورچینی هستند که هیچکاک هر بارآن هارا به نحوی خاص و به اشکال مختلف در کنار یکدیگر قرار می دهد تا داستانی باب طبع مخاطب عام و خاص ارائه کرده و او را با خود همراه سازد. فیلم هایی همچون مرد عوضی، سرگیجه، روانی  و... همگی دارای قالبی متشکل از این عناصر و مفاهیم اند که هر کدام به نحو خاصی ساخته و پرداخته شده اند.



فیلم شمال از شمال غربی(1959) یکی دیگر از ساخته های هیچکاک است که بار دیگر با بهره گیری از این قالب و البته با داستانی متفاوت به سراغ مخاطب رفته و او را شگفت زده می کند.

یکی دیگر از مفاهیم مهمی که هیچکاک در فیلم هایش به آن می پردازد و آن را مورد نقد قرار می دهد، مسئله "قدرت" است. در فیلم شمال از شمال غربی، کارگردان تلاش می کند تا در قالب داستانی پر کشش و عامه پسند، به نقش قدرت های بالادستی در زندگی افراد جامعه بپردازد. همانطور که در ادامه به آن خواهیم پرداخت، در این فیلم افراد عادی به مثابه بازیچه ای در دستان اصحاب قدرت محسوب می شوند که خودآگاه یا نا خودآگاه در خدمت منافع این نهادها قرار دارند.

برای ورود به بحثی که در مقدمه اجمالا به آن اشاره شد، لازم است خلاصه ای از داستان را در این جا بیاوریم:

راجر ثورنهیل مدیر تبلیغاتی منهتن اشتباهاً و به جای شخصی به نام کاپلان که ظاهرا جاسوس اطلاعاتی است توسط یک باند خلافکار مورد سوء قصد قرار می گیرد. از قضا او از این مهلکه جان سالم به در می برد و در مسیر فرارش با دختری به نام ایو(حوا) آشنا می شود که در واقع جاسوس اصلی سازمان امنیتی و دست نشانده آنها در باند خلافکاران نیز محسوب می شود. این دو نفر در جریان داستان در واقع تبدیل می شوند به عروسک های خیمه شب بازی ماموران امنیتی و خلافکاران برای غلبه بر دیگری، اما نهایتا موفق می شوند خود را از دست هر دو طرف نجات داده و به وصال همدیگر برسند.



کسانی که آلفرد هیچکاک را می شناسند می دانند که او به شدت به سینمای جذاب عامه پسند وفادار است و به همین دلیل داستان هایش را طوری تعریف می کند که هیچ چیز برای کسی پیچیده و غیر قابل فهم به نظر نیاید، هر چند همیشه در فیلم هایش لحظات بسیار نابی را نیز برای مخاطب خاصش کنار می گذارد که در واقع کشف آن ها می تواند به مثابه فهم لایه های زیرین داستان بر لذت بردن از اثر بیفزاید. بنابراین فیلم شمال از شمال غربی هم باید مانند سایر فیلم های او از این منظر دیده شود. در این فیلم، کارگردان از تمامی عناصری که مخاطب عام را به خود می کشاند استفاده می کند تا بتواند ایده اصلی خود را به شکلی نامحسوس در داستان عرضه کند. به این ترتیب او تعقیب و گریز، تعلیق، رابطه عاشقانه و چندین عنصر جذابیت برانگیز دیگر را در کنار یکدیگر می چیند تا بتواند در پس آن، دست های آلوده اصحاب قدرت را که فقط به فکر منافع خود هستند رو کرده و آن ها را رسوا سازد.

هیچکاک برای پرداختن به این مسئله، هم فیلمنامه ای فوق العاده در اختیار دارد که دارای سیر داستانی منطقی و جذاب، و شخصیت پردازی های کم نقص است و هم از قدرت تکنیکی بالای خود جهت هر چه تماشایی تر کردن فیلم بهره می برد. او در عین تعریف صریح و منطقی داستان، ظرایف زیادی را نیز در تکنیک فیلم سازی خود به کار می گیرد تا مخاطب خاصش را نیز به وجد آورد. برای مثال می توان به موارد زیر به عنوان ظرایف موجود در فیلم اشاره کرد که هر کدام دارای بار تفسیری خاص و از لحاظ نشانه شناسی بسیار حائز اهمیت هستند:

خطوط متقاطع در تصویر تیتراژ و محل درگیری نهایی داستان، بسته کبریت شخصیِ راجر با نام R.O.T ، انتخاب نام Eve (حوا) برای بازیگر زن که ظاهرا نقش یک بانوی اغواگر را بازی می کند، کوچک بودن سایز لباس مامور امنیتی برای راجر، تلاش خلافکاران برای کشتن راجر از طریق مسموم کردن او به انحاء مختلف، انتخاب کوه های راش مور برای سکانس اجرای عدالت و... .


در شمال از شمال غربی، از نگاه هیچکاک همه محکوم و گناهکار هستند.از یک طرف او دستگاه امنیتی کشور را به خاطر اهمیت ندادن به زندگی انسان ها به مثابه فرد، و در واقع توجیه وسیله از طریق هدف محکوم می کند. از طرف دیگر، هیچکاک، شخصیت در دام افتاده، یعنی ثورنهیل را نیز فردی بی گناه و بد اقبال نمی داند. ما در دقایق مختلف داستان شاهد شیطنت های قهرمان داستان هستیم و به این ترتیب نمی توانیم او را مستحق عذاب و گرفتاری ندانیم. در طرف دیگر شخصیت مؤنث داستان نیز همین وضعیت را دارد. او ظاهرا گذشته موجه و بری از خطایی نداشته و می توان او را نیز شخصیتی گرفتار در دام عدالت هیچکاکی نامید.

هیچکاک در فیلم خود نظام نوظهور سرمایه داری و نظام امنیتی کشورش را به شکلی نامحسوس زیر سوال می برد و ضمن نمایش یک فیلم هیجان انگیز و نفس گیر به مخاطبش، او را با این حقیقت مواجه می کند که ممکن است زندگی او بدون این که خودش نیز بداند تحت اختیار و اراده صاحبان قدرت و سرمایه دارانی باشد که منافع خود را بر هر چیز دیگری مرجح می دانند. البته تفاوت دنیای هیچکاک با دنیای ما این است که در جهان ساخته ذهن او، عدالت نهایتا حرف اول و آخر را می زند.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۸
محمدحسین آشنا

نقد شمال از شمال غربی

نظرات  (۲)

ممنون دستتون درد نکنه.
شارژر پاور بانک چند کاره
ترجمه قالب و دانلود قالب به صورت رایگان در
theme8.blog.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی