ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

رسانه، مهد تولید فرهنگ

ویرا؛ پایگاه مطالعات فرهنگى و رسانه اى

تصاویر فراموش شده از طبقه متوسط

يكشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۴۱ ب.ظ

تصاویر فراموش شده از طبقه متوسط



روزبه کمالی

در آغاز بحث تکلیف مان را با اصطلاح طبقه روشن کنیم. نخست این که مفهوم طبقه ، بویژه به سبب دلالت های اقتصادی آن، بسیار کاهنده است و در واقع، واجد سویه های ایدئولوژیکی است که به معنای محصلی نیز در عالم واقع اشاره ندارد. در حقیقت ما در عالم واقع با انسان هایی رو به رو هستیم که از نظر درآمد، سلایق، و نوع مصرف وسبک زندگی ممکن است مشابهت هایی داشته باشند، یا تفاوت هایی. جامعه شناسان در تلاش برای شناخت این شباهت ها و تمایزات، افراد شبیه به یکدیگر را در یک گروه قرار می دهند. اما حضور افراد  جامعه در این دسته بندی ها به معنای آن نیست که آن ها به سبب قرارگرفتن در گروهی خاص تا ابد خصایص روانی و اجتماعی ثابتی خواهند داشت. مقصود این هم نیست که آن ها همه از نظر خصیصه های روانی و اجتماعی یکسان اند، و همه همسان با یکدیگر می اندیشند و رفتار می کنند.  بنابراین در این نوشتار به جای اصطلاح طبقۀ متوسط- که در جامعه شناسی نیز سال هاست به حاشیه رانده شده - از اصطلاحاتی مانند گروه یا جماعت یا قشر استفاده خواهیم کرد.

 در  سینمای ایران در دهه های 70 و 80  آثار بسیاری دربارۀ قشر متوسط جامعه ساخته شد. میزان توجه به این  گروه در سینمای ایران در این دهه ها، از نظر کمیت و حتی کیفیت آثار ی، قابل قیاس با هیچ دورۀ دیگری در سینمای ایران نبوده است. در سینمای پیش از انقلاب تا مدت ها تقابل فرودستان و فرادستان- فقیر وغنی- بارزترین و رایج ترین عنصر خلق درام و فیلمنامه به شمار می آمد. حتی گروهی اعتقاد داشتند که از زندگی قشر متوسط که زندگی آرام و ملال انگیزی دارد، نمی توان درام پرکشش و کشمکش خلق کرد. اما زندگی فرودستان وفرادستان سرشار از هیجان و جذابیت است. فقیر به سبب ناتوانی اقتصادی و اجتماعی اش زندگی خطرخیزی دارد و برای دست یافتن به موقعیتی بهتر حاضر به یراق است که خود را به آب و آتش بزند. از جانب دیگر فرادستان به سبب توانمندی اقتصادی و اجتماعی از نعمات و موهبات حتی ممنوع به آسانی برخوردار می شوند، و زندگی آنان سرشار از تجربه های لذت آور و هیجان انگیز است. در رویارویی این دو نوع زندگی معمولا ارزش های فرودستان ارج نهاده می شد؛ غیرت و معرفت و شجاعت و صداقت و عادات و خصایصی از این دست.

  پس از انقلاب در دهۀ 60 فیلم هایی که عموما رویکرد آن ها ایدئولوژی زده بود( ترکیبی از ایدئولوژی اسلامی و چپ)، دربارۀ  کارمندانی از گروه متوسط جامعه ساخته می شد.  مهم ترین عناوین  مسائلی که در این گونه آثار مطرح می شد: تقابل زندگی در پایتخت در قیاس با زندگی در شهرستان یا حتی روستا، تبدیل شدن خانوادۀ گسترده به خانوادۀ محدود،درآمد کم کارمندان در قیاس با  نوکیسه گان دلال، و  کشمکش خانوادگی-اخلاقی برسر تن دادن به کار دلالی یا قناعت به حقوق کارمندی، تک فرزند ماندن یا  آوردن فرزند دوم،تقابل زندگی شهری و روستایی( زندگی پرمشغله و غیراخلاقی شهری در تقابل با زندگی آرام و اخلاقی در روستا قرار می گرفت). این تقابل زندگی شهری با زندگی روستایی و یا زندگی سنتی معمولا با  غلبه و تایید راهکارهای پیشنهاد شده از سوی سنت حل و فصل می شد. کسانی که تمایل به سنت داشتند، اغلب صاحبان حق و فضیلت بودند، و کسانی که از سنت فاصله داشتند به میزان فاصلۀ از آن، شخصیت هایی غرب زده و یا بی هویت و یا دچار ضعف اخلاقی تلقی می شدند. دغدغه های اخلاقی در این آثار بیش تر و اغلب به صورت نه چندان دقیق و عمیق محدود می شد به مثلا خودداری یا همراهی فردی از طبقۀ کارمند در برابر وسوسۀ تن دادن به دلالی و احتکار به سبب درآمد ناکافی.

در دهۀ 70 سیل مطالبات سیاسی و  اجتماعی در سینما بازتاب یافت، از سویی خواسته های مدرن شهرنشینان متوسط مانند آزادی های فردی و حقوق زنان و آزادی های اجتماعی تصویرشد، از دیگر سو فاصلۀ اقتصادی و فرهنگی میان گروه های فرودست با فرادستان و متوسطان. اما در دهۀ 80  و نیز تصویر غالب گروه های متوسط در سینما  منظرۀ آدم هایی دچار بحران اخلاقی و وسواس پنهان کاری اند.

 قشر متوسط اکنون و در سال های آغازین دهۀ 90 با چه فرصت ها و چه موانعی رو به روست؟ از نظر اقتصادی و فرهنگی دچار چه معضلاتی است. آیا  تصویر سینمای دهۀ 80  از قشر متوسط مطابق با واقع و بسنده است؟ هنگامی که تصویری غالب می شود، تصاویر آلترناتیو دیگر به حاشیه رانده می شود.  تصویر غالب از طریق آثاری که مشهور می شوند وبیش تر دیده می شوند، تکثیر می شود و تصویرهای دیگر را به حاشیه می برد و خصوصیت ایدئولوژیک می یابد؛ یعنی از واقعیت می کاهد و آن را تغییر می دهد. چه تصاویر دیگری از آدم های گروه متوسط در جامعه مان می شناسیم؟دست کم من می توانم تصویری را به یاد بیاورم که در سینمای ایران چندان به آن توجه نشده است.

1.به هرحال آدم هایی که در گروه متوسط می گنجند، هم مصرف کنندۀ آثار فرهنگی اند، وهم پدیدآورندۀ آن ها. بسیاری از دست اندرکاران سینما در ایران از نظر سلایق و سبک زندگی و حتی گاه درآمد در گروه های اجتماعی ای جای می گیرند، که ما آن ها را متوسط می نامیم. منظور از متوسط این جا لزوما میان مایگی و یا عادی بودن نیست، در واقع مقصود قرارگرفتن در جایگاهی میان فرودستان و فرادستان است. چرا این تصویر خلاق از آن ها در سینمای ایران کم تر بازتاب داشته است؟ چرا این تصویر علاقه و توجه سینماگران را جلب نکرده است؟

2. گروه متوسط جامعه در طرح و رواج ارزش های دنیای مدرن مانند، فردگرایی، حقوق اقلیت ها، حقوق کودک،  حقوق زنان، و آزادی ها فردی و اجتماعی بسیار مولد و خلاق اند. آن ها به تعبیری هم خالق این  ارزش های فرهنگی به شمار می آیند، و هم مصرف کنندۀ آن محسوب می شوند. جای این تصویر در سینمای آغاز دهۀ 90 خالی است.

3. تصویر دیگری از گروه متوسط جامعه که به آن چندان نپرداخته ایم، تصویر انسان هایی است که به سبب نوسانات مهلک اقتصادی توان مالی آن ها آن اندازه ضعیف شده است که نزدیک است از جنبۀ درآمد به گروه فرودستان ریزش کنند. این آدم ها هم چنان علایق و سلایق فرهنگی دارند، اما دیگر از جنبۀ اقتصادی توان تهیۀ کالاها و برنامه های فرهنگی را ندارند. سرخوردگی و یاس بارزترین عارضۀ روانی این اشخاص است. بسیاری از آنان می کوشند با چنگ و دندان سلایق فرهنگی خود را حفظ کنند، اما در این نبرد نابرابر بسیاری هم به ناچار علایق فرهنگی را به نفع نیازهای اولیۀ زندگی کنار نهاده اند. تراژدی زندگی این گروه های دردمند را که فضیلت شان قربانی معیشت شده در کدام آثار سینمایی می توان مشاهده کرد؟

4. در همین جامعه آدم هایی زندگی می کند که درآمدی نزدیک به گروه متوسط یا فرادستان دارند، اما سلایق و علایق آن ها تقلیدی تصنعی و محدود از سبک زندگی فرادستان یا جماعت متوسط است. این افراد حتی ممکن است زبان خارجی بدانند، اما به لحن لمپنی سخن می گویند- می دانیم که بوردیو شیوۀ سخن گفتن را نیز بخشی از سبک زندگی به شمار می آورد. مثلا ممکن است چند رمان هم خوانده باشند، اما از راه دلالی  گذران زندگی می کنند. این افراد از سویی مثلا از جنبۀ لحن و رفتار به گروه فرودست شباهت می برند، از نظر تظاهر به مصرف کالاهای فرهنگی به گروه متوسط، و از نظر مصرف کالاهای تجملاتی به گروه فرادست. هویت آن ها ترکیبی ناهمگون و غریب از هویت ها و خرده فرهنگ های تکه تکه است. بحران هویت و اخلاق در این گروه تصویر مفقود شدۀ سینمای ایران است.

5. قشر متوسط می کوشد از راه قانونی و پارلمانی امکان تغییر در ساختار سیاسی و اجتماعی کشور را فراهم سازد. تکیه قشر متوسط بر قانون وجهی دیگر از چهرۀ فرهنگی این گروه است، که از توسل به راه های قهرآمیز پرهیز می کند.

غیاب این تصاویر و منظره های دیگری از گروه متوسط در سینمای ایران همان گونه که پیش از این نیز اشاره شد سبب شده تصویری از افراد قشر متوسط در سینمای ایران غالب شود که عموما پنهان کاری و دروغ گویی این  جماعت را بازمی تاباند. غفلت از دشواری ها قشر متوسط بودن در ایران و نسبت این گروه با فرهنگ، و خطرات اقتصادی و سیاسی که او را تهدید می کند، هم تنوع تصاویربازنمایی شده از او را به شدت محدود ساخته، و هم جامعه را از دیدن منظره های دیگر از واقعیت حیات فردی و اجتماعی اش محروم ساخته است.

anthropology.ir

 

 

نظرات  (۱)

با سلام!
 جالب بود اما خیلی زیاد بود!!!
به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم:
http://nojavanmagazinegroup.blog.ir/
موفق باشید!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی